اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فارس من

فارس من| روایت محرومیت مردم گوگان در آذربایجان شرقی/ آب نیست؛ فاضلاب زیاد!

مخاطبان فارس من از «گوگان» واقع در آذربایجان‌شرقی با ثبت پویشی نسبت به پایین بودن کیفیت آب اعتراض کرده‌اند. این گزارش روایت محرومیت آن‌ها است.

فارس من| روایت محرومیت مردم گوگان در آذربایجان شرقی/ آب نیست؛ فاضلاب زیاد!

به گزارش خبرگزاری فارس؛ «روایت محرومیت» تلاشی است برای دیدن فراموش‌شده‌ها. نقاطی از این کشور که نه سروصدایی دارند و نه توجه زیادی را جلب می‌کنند، اما هم‌وطن ما هستند و اوضاع خوبی ندارند. هر هفته به یکی از استان‌های کشور سرمی‌زنیم و نگاه نزدیک‌تری خواهیم داشت به یکی از سوژه‌هایی که مردم یک منطقه محروم در «فارس من» ثبت کرده‌اند. این هفته: استان آذربایجان شرقی، شهرستان آذرشهر، شهر گوگان.

 

شرق دریاچه ارومیه را که بگیری و چند کیلومتری به سمت خزر بیایی، پیش از آذرشهر، به شهر کوچکی می‌رسی با حدود بیست‌هزار نفر جمعیت به نام گوگان. شهروندانش می‌گویند پیش‌تر که آب دریاچه ارومیه بالاتر بود، گوگان شهر ساحلی دریاچه حساب می‌شد. گوگان در بین مزارع و درختان گردو محصور است. به لطف نزدیکی به دریاچه و خاک مناسب و سفره‌های آب زیرزمینی غنی، تعداد قابل‌توجهی از شهروندان گوگان به باغداری مشغول‌اند و از مراکز مهم کشاورزی شمرده می‌شود. این شهر در گویش محلی «گوگن» نامیده می‌شود که ترکیبی از دو کلمه گو (به معنی سبز) و گن (وسیع و گسترده) است. گوگان هم مانند تمام ایران چند ماهی است که با کرونا درگیر است؛ اما پیش و بیش از آن، سرزمین سبز با مشکل بزرگ‌تری هم دست‌وپنجه گرم می‌کند: آب!

 

داستان غم‌انگیز آب این روزها منحصر به یکی دو نقطه نیست و درد مشترک شده است؛ چه در روستاهای سمنان خشک یا در دهستان‌های خوزستان کنار دریا یا مثل این شهر آذربایجان، سرزمین سبز.

 

سال‌های سال آب گوگان از میاندوآب می‌رسید، اما الان یک سالی می‌شود که دیگر آب این شهر فقط به حد کفایت خودش می‌رسد و سرریزی از میاندوآب به گوگان نمی‌رود. مسئولین گوگان هم فکر چاره کرده‌اند و آب چاه‌های شهر را می‌رسانند به خانه‌ها. گوگان منطقه خشک و کم‌آبی نیست، بنابراین ابتدائاً استفاده از آب‌های زیرزمینی ایدهٔ خوبی به نظر می‌رسید؛ اما همه چیز به همان خوبی که توقع داشتیم، پیش نمی‌رود.

 

آب چاه‌های گوگان با لوله‌کشی به شهروندان می‌رسد، تعرفه آن هم مطابق با آب شرب حساب می‌شود. با این حال اهالی می‌گویند آب جدید اصلاً طعم و بوی خوبی ندارد و بدون جوشاندن قابل‌خوردن نیست. هر کس هم که حوصله جوشاندن ندارد باید بطری بطری آب‌معدنی بخرد. انتخاب دیگر هم این است که راه بیفتد ۱۶ کیلومتر آن‌طرف‌تر، ممقان، نزدیک‌ترین پارک، و گاهی همان جا هم در صف بایستد، و دبه‌هایش را پر کند. آخرین بار که پرسیدم، می‌گفتند نگهبان یکی از پارک‌ها متوجه شده و دیگر اجازه نمی‌دهد کسی آب بردارد. بنابراین این پارک دیگر سوخته حساب می‌شود؛ و ممقان مگر همه‌اش چند پارک دارد؟ این‌طور می‌شود که مردم گوگان برای تأمین آب چند روز باید یکی از این هزینه‌ها را متحمل شوند، چون آب چاه‌های گوگان مناسب آشامیدن نیست. چرا؟

 

از کیفیت تصفیه که بگذریم، آب چاه از سفره‌های زیرزمینی می‌آید؛ که آن هم در یک چرخه از رودخانه‌ها و نزولات آسمانی تأمین می‌شود. در آذربایجان ارتفاعات و بارندگی مناسب است و همین رودخانه‌ها را راه می‌اندازد سمت دریاچه ارومیه. رودخانه گنبرچای (گنبرف) یکی از این رودها است که در مسیر رسیدن به دریاچه از مرکز شهرستان آذرشهر می‌گذرد و به گوگان هم سری می‌زند. گنبرف یک منبع تأمین آب زمین‌های کشاورزی حاشیه شهر است.

 

هنوز معلوم نیست برای چه، از یکی دو سال گذشته، فاضلاب شهری آذرشهر در این رودخانه تخلیه می‌شود. رودخانه و فاضلاب‌هایش، همه آلودگی‌ها را با خود تا درون شهر گوگان و کوچه‌هایش، و در نهایت هم به زمین‌های کشاورزی می‌رساند. هنگام بارندگی این وضعیت به حدی اسف‌بار است که در شهر بوی لجن احساس می‌شود. در تابستان و ماه‌های گرم، تخم‌ریزی قورباغه‌ها در گنداب‌ها و برکه‌های کثیف هم به این وضعیت اضافه می‌شود. افراد محلی می‌گویند حتی رنگ بستر رودخانه در این مدت تغییر کرده و به جای رود زلال هر سال، آب کف‌آلود و کثیف از جلوی خانه‌ها و حتی محل بازی کودکان می‌گذرد. شدت آلودگی حتی در حین آبیاری مزارع کاملاً مشخص است. کشاورزان شهر هم چاره دیگری جز استفاده از همین آب ندارند. مدتی قبل هم دادستانی مرکز استان دستور داده است تمامی محصولات زراعی و صیفی‌جات آبیاری‌شده با فاضلاب در تبریز امحا شوند.

 

هر از چند گاهی گزارشی در صداوسیمای استان یا رسانه‌های محلی از این وضعیت پخش می‌شود و پس از آن دیگر نه کمر همت مسئولی بسته می‌شود برای جمع کردن این وضعیت، و نه فعالین شهر و تشکل‌های مردمی اقدام مؤثری انجام می‌دهند. یکی از کانال‌های محلی گوگان، به همراه یک جوان پیگیر، دو کمپین در فارس من راه می‌اندازند؛ یکی درمورد آب شرب و دیگری درمورد وضعیت فاضلاب. آن‌ها امیدوارند از این طریق توجه مسئولین شهر جلب شود و اقدام قاطعی انجام گیرد.

 

شورای شهر گوگان مدعی است که در این مورد با مسئولین آذرشهر مذاکراتی داشته‌اند. مدیران شرکت آب و فاضلاب نیز می‌گویند تصفیه‌خانه آذرشهر که در کنار رودخانه است به دلیل عدم تزریق اعتبار ناقص مانده و از شبکه دفع فاضلاب خارج شده است؛ بنابراین پساب خروجی این شهر مستقیماً درون رودخانه دفع می‌شود.

 

حالا کودکان گوگان در کوچه‌هایی بازی می‌کنند که فاضلاب شهر همسایه در آن راه دارد. کشاورزان شهر به‌ناچار آب آلوده‌ای را در زمین‌هایشان راه می‌دهند که فردا از میوه‌هایش استفاده خواهند کرد، و جوان‌ها با دبه‌های بزرگ در شهرهای همسایه به دنبال پارک خلوتی می‌گردند برای قاچاق آب!

 

گوگان، سرزمین سرسبز و پرآبی بود. حالا هنگام قدم زدن در کوچه‌هایش، به جای بوی گردو و دریا، بوی فاضلاب احساس می‌شود؛ همان بویی که اگر چند ساعت در پایتخت بپیچد همه نهادهای ذی‌ربط و بی‌ربط برایش بسیج می‌شوند، تیتر روزنامه‌ها می‌شود که «این بوی لعنتی از کجاست؟» و با حداکثر فوریت مسئله علت‌یابی می‌شود تا شهروندان صبح دل‌انگیز دیگری را با چنین بویی آغاز نکنند. حداقل تفاوت تهران با گوگان این است که می‌دانیم این بوی لعنتی از کجاست، اما باز هم هست!

 

برای کسب اطلاع و حمایت از کمپین‌ مشکل آب شرب گوگان اینجا و برای حمایت از کمپین مشکل فاضلاب در گوگان اینجا را ببینید.

 

گزارش از محمد کاظم داودی

انتهای پیام/ ع

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول